زندگی با شما شیرین تر است

هفته 35

1394/4/29 19:56
نویسنده : ز.م
53 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بهترینای من مامان فداتون بشه رفتم سونو هفته 35 و 3 روز با خاله سمیرا رفتیم آخرین باری بود که شمارو از صفحه ی مانیتور دیدم بابایی کارداشت نتونست بیاد رفتیم پیش دکتر هاشمی طاری مثل همیشه خوش اخلاق بود خاله ام از شما فیلم میگرفت آقای دکتر وزن السا خانوم 2550 و وزن آقا امیرعلی 2500 گفت الهی فداتون بشم امیدوارم تا دو هفته دیگه بازم وزن بگیرید آقای دکتر خودش یهو سه بعدی کرد تا صورت ماهتونو ببینم آخ که چقدر ناز بودید امیرعلی کلی لپ داشت خاله میگفت شبیه من ولی السا دستشو گذاشته بود جلو صورتش نزاشت خوب ببینمش الهی من دورتون بگردم دیگه چیزی نمونده که همدیگرو ببینیم بی صبرانه روز شماری میکنم تو دفترم چوب خط کشیدم و هر روزی که میگذره رو خط میزنم راستش روزا زودم میگذره دلم برای این روزا تنگمیشه برای تکوناتون خیلی لذت بخش خیلی ولی حتما دیدن روی ماهتون بیشتر لذت داره آخ کی میشه دستای کوچولوتونو تو دستم بگیرم و ببوسم کی میشه از سینم بهتون شیر بدم و شما آروم بخوابید وای چقدر دلم میخوادتون مادر شدن بهترین و زیباترین حس دنیاس

عکس پسر گلم امیرعلی

عکس دختر گلم السا

آقای دکتر گفت کلی مو دارید و البته دخترمون بیشتر

و بعد رفتیم پیش خانم دکتر خداروشکر همه چی خوب بودولی هنوز بهم تاریخ زایمان نداده قرار شد 6 ام برم بگه من دوست داشتم 14 مرداد دنیا میومدید که سالگرد عروسی من و بابایی شماهم ماهگردتون باشه حالا ببینیم چی خیر و قرار شد بریم بیمارستان مصطفی خمینی که نیمه دولتی هست

بابا جون رفت سفر عمه هاتم عروسی دخترعموشون میخوان برن و آقاجونم میره فقط مادرجون میمونه از خانواده بابایی خاله ام شاید بره ولی حتما تا دنیا اومدن شما خودشو میرسونه

ایشالا به موقع صحیح و سالم بیایین بغلمبوسبوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)