37+5 آخرین روز تو دلی
سلام شیرینی های من امروز آخرین روزی هست که شما تو دل مامانی دارید رشد میکنید تا چندساعت دیگه باید بریم بیمارستان و من هرکاری کردم خوابم نبرد امیدوارم صحیح و سالم تو بغلم بگیرمتون مرسی که مامانو اذیت نکردید و تا آخرین لحظه باهام موندید امروز من 37+5 هستم قرار بریم بیمارستان مصطفی خمینی بابایی خوابیده ولی من هیچ جوره خوابم نبرد مامان جون و خاله جون و مادر جونم قرار باهامون بیان عمه ها و بابابزرگ ها هم رفتن مسافرت شهرستان باباجون جلسه داره اگه تموم بشه فردا راه میافته آقاجون و عمه زینبم فردا راه میافتن ولی عمه راضیه نه فعلا راستش ازشون ناراحتم توقع نداشتم تو این روز با ارزش نباشن اولین بچه اولین برادرشون بگذریم من باید دیگه بلند بشم کم کم آ...
نویسنده :
ز.م
3:58