از هفته 17 تا هفته 23
سلام به عزیزای دلم سلام به میوه های دلم آخ الهی من فداتون بشم ببخشید غیبتم طولانی شد شروع کردم تو یه دفتر خاطراتتونو مینویسم خوب از کجا بگم براتون از قبل عید میگم از تولد بابایی 27 اسفند بابایی و سورپرایز کردم خونه مامان جون بودیم واسش تولد گرفتم و فقط خانواده هامونو گفتم ولی به بابایی نگفتم که قرار خانوادشم بیان خلاصه قرار سونوگرافی ام داشتم که جنسیتتون معلوم بشه رفتیم نیاوران دکتر صانعی سونوگرافی آنومالی خیلی طول کشید تا نوبتمون بشه خیلی طول کشید بلخره رفتیم داخل آقای دکتر خوش اخلاق بود همین که شروع به سونو کرد گفت بله یه پسر و من و بابایی یه لبخند زدیم و من از این ترسیدم که بگه قل بعدی ام پسر همینطور زل زدم به مانیتور که گفت جنست جور گفتم...
نویسنده :
ز.م
21:23