زندگی با شما شیرین تر است

روزهای خوشی

1393/12/6 13:53
نویسنده : ز.م
54 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به بهترینای خودم الان 14 هفته و 5 روز هستید وای که چقدر زیاد مونده تا 40 هفته خوب براتون یکم تعریف کنم از احوالاتم حالت تهوع ام خیلی بهتر شده دیگه هر دو هفته یه بار حالم بد میشه گرچه یبار سه بار بالا آوردم در طول روز راستی دندونم خیلی درد میکرد و دکترم گفت میتونم برم دندونپزشکی منم رفتم بیمارستان سجاد خصوصی که مخصوص واسه بارداری ام هست خلاصه عصب کشی کرد دندونمو البته یه مرحلشو انجام داد و ساعت 9 شب با بابایی رفتیم چندروز درد داشت ولی دیگه الان خوبه

راستی تولد دخترعموم پریساهم بود که رفتیم و همه میگفتن چه شکم بزرگی داریتعجبمنم میگفتم نه واسه من از اولم بزرگ بودراضی

و دیگه این که آها یادم رفت بگم تو هفته 12 و2 روز رفتم سونو غربالگری نسل امید و دیدمتون خیلی ماه بودید وای که عاشقتون شدم کلی گریه کردم البته اشک شوق خیلی خوشگل بودید خیلیییییییییییییی و این که آقای طهماسب نظر داد شما یه دختر و یه پسر هستید خیلی خوشحالم همون که میخواستم شد هردوتونو دارم میگن کارش خیلی درست ولی خوب گفتن قطعی نیست دکترم  از جواب خیلی خوشش اومد گفت چون سنت کم همه چی عالی  و این که باید تو هفته 16 برم عمل سرکلاژ و قبلش هفته 15 رفتم باید آز غربالگری مرحله دوم برم

خدارو صدهزار مرتبه شکر

چیزی به عید نمونده و من خونه تکونی نکردم مامان میگه بمونه برای زایمانم و البته مسافرتم دوست دارم یه چندروزی شمال برم ولی فکر نکنم بتونم برم به خاطر شما وروجکا

هنوز تکوناتونو حس نمیکنم ولی بی صبرانه منتظر اون روزم راستی اسمتونم امیرعلی و السا تا اینجا اوکی ولی بازم باید فکر کنم بوس

رفتم کلی آلو و  لواشک و آب انار از آب انار محمدپسران خریدم آخه ترش خیلی دوست دارمزبان

دکتری ام گفت ضرر نداره

و من همچنان از بوی غذا بدم میاد و همش خونه مامان جون و مادرجون هستیم

ببخشید انقدر پرا کنده حرف زدم یکی یکی یادم افتاد

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)